مفهوم گواه اثبات سهام (Proof of Stake) که به صورت اختصاری PoS نامیده میشود به این معناست که توانایی یک کاربر برای استخراج و یا تایید اعتبار تراکنشها به میزان سکههایی که از آن ارز دیجیتال در اختیار دارد بستگی دارد. به کلامی دیگر، هر قدر یک فرد بیت کوین یا آلت کوین بیشتری در اختیار داشته باشد، از قدرت بیشتری برای استخراج آن برخوردار خواهد بود.
نخستین ارز دیجیتال که از روش گواه اثبات سهام (PoS) استفاده کرد، پیرکوین (Peercoin) بود و بعدها ارزهای رمزنگاری شده دیگری نیز به این جمع افزوده شدند.
واکاوی گواه اثبات سهام
گواه اثبات سهام (PoS) در واقع جایگزینی برای گواه اثبات کار (PoW) بود تا به این ترتیب جلوی مشکلاتی که در الگوی گواه اثبات کار وجود دارد را بگیرد. وقتی یک تراکنش بر اساس یک ارز دیجیتال روی میدهد، اطلاعات این تراکنش در داخل یک بلوک با حداکثر ظرفیت یک مگابایت ثبت میشود و سپس بر روی رایانهها و یا گروههای موجود بر روی شبکه توزیع میشود. گرهها در واقع بدنه اجرایی بلاک چین هستند و درستی تراکنشهای صورت گرفته در هر بلوک را تایید میکنند. گرهها و یا استخراجکنندگان برای اینکه بتوانند مرحله تایید را پشت سر بگذارمد باید یک معادله پیچیده رایانهای را حل کنند که در اصطلاح «گواه انجام کار» (PoW) نامیده میشود. اولین استخراجکنندهای که توانست هر بلوک تراکنش را رمزگشایی کند، یک سکه ردیافت میکند. پس از اینکه بلوک تراکنش تایید شد، به بلاک چین (که همان دفتر کل قابل مشاهده توسط همگان است) افزوده میشود.
استخراج نیازمند حجم زیادی از توان پردازشی رایانهای برای انجام انواع محاسبات به منظور حل معادله پیچیده موجود است. توان پردازشی نیز به نوبه خود نیازمند حجم زیادی برق است. گزارشی در سال ۲۰۱۵ منتشر شد که نشان میداد تراکنش برای هر بیت کوین نیازمند برقی معادل با برق مصرفی توسط یک و نیم خانوار آمریکایی در هر روز است. استخراجکنندگان برای اینکه بتوانند این هزینه برق را بپردازند، معمولا سکههای استخراج شده خود را میفروشند که همین امر سبب کاهش قیمت این ارز دیجیتال می شود.
گواه اثبات سهام (PoS) رویکردی متفاوت را در پیش میگیرد که دیگر مشکلات ناشی از مصرف بالای برق در هنگام استخارج سکه و نیز کاهش قیمت ارز دیجیتال را به همراه ندارد. در این شیوه، به جای استفاده از انرژی برای واسخ به معادلهای پیچیده، فرد استخراج کننده مجاز به استخراج میزان محدودی سکه است که این میزان به سکههایی که در اختیار دارد بستگی دارد. برای نمونه، استخراجکنندهآی که ۳ درصد از بیتکوینهای موجود در بازار را در اختیار دارد میتواند فقط ۳ درصد از بلوکها را استخراج کند.
بیت کوین و گواه اثبات سهام
بیتکوین از رویکرد «گواه انجام کار» (PoW) استفاده میکند و به همین دلیل ممکن است گرفتار «تراژدی انبازهها» (tragedy of commons) شود. تراژدی انبازهها به آیندهای اشاره دارد که در آن به خاطر کاهش چشمگیر جایزه در استخراج بیتکوین، تعداد استخراجکنندگان به طور قابل توجهی کاهش مییابد. همچنین کاربران نیز به سمت کارمزدهای پایینتر برای تراکنشهای خود خواهند رفت. با کاهش تعداد استخراجکنندگان، شبکه بیش از پیش در برابر حمله ۵۱ درصدی آسیبپذیر خواهد شد. حمله ۵۱ درصدی وقتی است که یک استخراجکننده یا مجموعهای از استخراجکنندگان کنترل ۵۱ درصد از توان رایانشی شبکه را در دست گرفته و بلوکهایی غیرواقعی برای خود ایجاد کرده و تراکنشهای دیگران در شبکه را نیز باطل میکنند.
مزایای گواه اثبات سهام
در ارزهایی که از الگوی «گواه اثبات سهام» استفاده میکنند، فرد حمله باید ۵۱ درصد از مجموع مقادیر آن ارز دیجیتال را در اختیار داشته باشد تا بتواند حملهای ۵۱ درصدی انجام دهد. الگوی «گواه اثبات سهام» اساسا به گونهای است که این حمله برای دارنده این مقدار سهام نامطلوب خواهد شد. تردیدی نیست که جمع آوری ۵۱ درصد از مجموع مقادیر یک ارز دیجیتال معتبر کار دشواری است. همچنین کاربری که این میزان از ارز دیجیتال را در دست دارد به هیچ وجه دوست ندارد ارزش آن از بین برود و به همین دلیل اصلا از حمله به آن حمایت نمیکند.
بیتکوین و نیز لایتکوین (LTC) هر دو از روش «گواه اثبات کار» (PoW) استفاده میکنند. در مقابل ارزهای دیجیتال دیگری نظیر اناکستی (NXT) از الگوی «گواه اثبات سهام» بهره میبرند. برخی سکهها نظیر پیرکوین (PPC) نیز الگویی ترکیبی از هر دوی این شیوهها را به کار میبندند. در ماه می سال ۲۰۱۷ اتریوم (ETH) اعلام کرد که قصد دارد به طور کامل از شیوه «گواه اثبات کار» به «گواه اثبات سهام» روی آورد.
منبع: Investopedia